• در سمت و سوی این چراغ، نور عبور گم کردهام • در جست و جوی عشق تو، حتی غرور گم کردهام • این خانه نامرئیست یا بینا نیست چشمان من؟ • یا شایدم من راه را، با چشم کور گم کردهام • اسم او را گر بگویم، شعله میگیرد دلم • من نام یار خویش را، با سانسور گم کردهام • دریغا او نمیداند دلم در نزد اوست • یا ممکن است میداند، و من در سرور گم کردهام • ای کاش که میدانست که من جان را فدایش میکنم • جان من، جانان من، من شعر و شور گم کرده ام • من مسافر در ره زلفِ پریشان شعر "او نمیداند"
نمایشنامه کمدی پالیشاتو
• ,گم ,کردهام ,را، ,من، ,نمیداند ,گم کردهام ,کردهام • ,• یا ,را، با ,• من
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت